گنجینه شهدای جهان اسلام

هدف این سایت معرفی شهدای جهان اسلام است

گنجینه شهدای جهان اسلام

هدف این سایت معرفی شهدای جهان اسلام است

گنجینه شهدای جهان اسلام

این سایت مربوط به کانون فرهنگی رهپویان شهدای جهان اسلام است.

پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب

شهید احمد رضوانی

جمعه, ۱۰ شهریور ۱۳۹۶، ۱۱:۵۹ ق.ظ

============>🔹🌹🌹
🇮🇷#ایران

معلومات شخصیة الشهید فی
حَرب مقدسة(الحرب بین عراق و ایران )

الاسم : احمد رضوانی 
تاریخ المیلاد :1962 أغسطس 23

تاریخ الشهادة : 1985 مارس 15

محل الشهادة : الشرق من نهر الدجلة

کیفیة الشهادة : قطع الرأس بالدبابات رصاصة

المنصب : قائد کتیبة کُمیل

============>🔹🌹🌹

personal identification of
martyr: Holy defence

Name: Ahmad Rezvani

Date of birth:23/8/1962

Date of martyrdom:14/3/1985

place of martyrdom: East of Tigris

The way of martyrdom : hitting by tank shell to head &head off of the body

Rank : Komeil battilian commander

~~~~~~~~~~~~🔹🔹🌹
🌐گنجینه اطلاعات شهدای جهان اسلام
==========================
شهداء کنوز المعلومات فی العالم الإسلامی
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
🌐Martyrs of the Islamic world's information treasures
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
زندگینامه ومعرفی کانال شهید⏬
🆔 @martyrs_of_Islamic_world

http://ادرس وبلاگ
martyrsofislamicworld.blog.ir

گنجینه اطلاعات شهدای جهان اسلام, [۰۶.۰۸.۱۷ ۰۹:۴۳]
شهید مهمان
🌷کانال شهــــیدمسرور🌷
🆔 @shahid_masror👈

==================<🌹>

#شهید_احمد_رضوانی

#معرفی_نامه

📝احمد دوران ابتدائی را در دبستان ناصری و متوسطه را در دبیرستان شهید وحیدی وشهید بستانپور بپایان رسانید، احمد بعد از فارغ‌التحصیل شدن از دبیرستان برای اینکه بتواند زندگی روزمره خود و خانواده را بهتر بچرخاند تصمیم گرفت روزها کار کند،او وقتی که فهمید در خانواده‌ای زندگی می‌کند که از نظر مالی ضعیف هستند شبانه روز را جهت رفع اینکه بود تلاش کرد او دیگر فهمیده بود که طلب چیزی کردن از پدر درست نیست به همین خاطر کار می‌کرد تا بتواند تمام امکانات خود را فراهم سازد و خوشحال بود که توانسته است کمی از فشار بار را از خانواده خود کم کند بهر حال زندگی با همه سختیهائی که داشت اما برای او لذت‌بخش بود که الحمدلله در خانواده‌ای نبود که در آن فساد باشد و همیشه ذکر خدا را بجا می‌آورد که هرچه نداریم اما ایمان و اعتقادی هر چند بقدر خواندن نمازی دست و پا شکسته داریم بهر حال با تلاش فراوانی که داشت توانست زندگی خود را سر و سامانی دیگر بخشد، با شروع انقلاب فعالیت خود را جهت پیشبرد آن آغاز کرد روزها در راهپیمائیها و شبها پشت بامها همراه با دیگر دوستانش فعالیت بسزائی داشت و بعد از به ثمر رسیدن انقلاب تصمیم گرفت خدمت سربازی را در سپاه بگذراند و به همین منظور در تاریخ 12/1/61 با جمعی دیگر از دوستانش در سپاه مشغول بکار شد.

🌷احمد در همان اوائل دبیرستان مطالعات خود را آغاز کرد و از هر کتابی که مطالعه می‌کرد یادداشتهائی زیادی برای خود برمی‌داشت، او عشق و علاقه زیادی به روحانیت داشت و به همین خاطر کتابهائی از شهید مطهری و شهید دستغیب و... را مطالعه می‌کرد و مطالب آنها را مدنظر خود قرار می‌داد و در زندگی خود بکار می‌گرفت تا اینکه بعد از مدتی که گذشت دستور دفاع از کشور اسلامی داده شد و احمد بر آن شد که هرچه سریعتر خود را برای اعزام به جبهه آماده و ادامه حیات خود را در آنجا بگذراند و از همین جا اعزام او به جبهه آغاز می‌شد، اعزام به سوی نور، اعزام به سوی عشق شهادت، اعزام به سوی بهشت.

🌷احمد در تاریخ 7/9/60 از طرف بسیج سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به همراهی چندین نفر از دوستانش راهی جبهه غرب کشور شد، جبهه‌ای مملو از معنویت، جبهه‌ای از ایثار ... .
🌷و علاقه زیادی به جبهه داشت و جبهه را بر همه گرفتاریهای خود مقدم می‌دانست و به همین منظور می‌رفت تا کلید فنونها و آموزشهای سبک و سنگین بیاموزد و تا در مواقع ضروری بتواند استفاده کند او در مانورها و رزمهای زیادی شرکت می‌کرد تا بتواند هم به دیگران و هم برای خود تجربیات زیادی بردارد.

🌷 برای سومین بار که از جبهه برگشته بود از طرف سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به او مأموریت داده شد که مسئولیت بسیج سپاه پاسداران را به عهده بگیرد. و در آنجا انجام وظیفه نماید، خلاصه در تاریخ، 26/11/61 مسئول بسیج سپاه پاسداران را بعهده گرفت تمام نیروهای بسیج را زیر نظر داشت و شبانه روز در بسیج انجام وظیفه کرد بطوری که هفته‌ای یکبار به خانه خود می‌آمد و وقتی از او سؤال می‌شد که چرا به خانواده خود سری نمی‌زنی در جواب می‌گفت قبول کردن مسئولیت بسیار سنگین است و هرکس که مسئولیتی را قبول می‌کند تازه اول کار او می‌باشد خلاصه بعد از آنکه برنامه‌های بسیج را منظم کرد عشق به جبهه به او اجازه نداد که در بسیج بماند و دوباره تصمیم گرفت به جبهه برگردد و همگام با دیگر برادران به نبرد با مزدوران بپردازد.

🌷احمد در تاریخ 2/12/62 مسئولیت یک گردان از طرح لبیک یا خمینی بنام گردان زید بن حارث را پذیرفت و با آن برادران راهی به جبهه نور علیه ظلمت شد، هنگامیکه این گرد ان اعزام به جبهه می‌شدند انبوه زیادی از مردم آنها را بدرقه کردند در آن روز شهر هوائی دیگر داشت همه و همه به فکر این عزیزان بودند دوست و دشمن می‌گفت که چه خبر است: جوانان کجا می‌روند؟ بله می‌روند تا که قضیه جنگ را یکسره کنند، می‌روند تا کربلا را آزاد سازند، برادران به دوستان خود وعده آزادی کربلا و به مادران خودشان وعده زیارت را می‌دادند تا اینکه آنها از دیده‌ها پنهان شدند مأموریت احمد با این گردان 45 روز بیش نبود اما بقول خودش وقف بر جبهه شده بود و بر آن شد که مأموریت خود را به 6 ماه و بعد از آن به یکسال تمدید کند در این مدت او در ابتدا مسئولیت گردان ابوذر را بعهده گرفت و با آن برادران به نبرد پرداخت و بعد از چندی فرمانده عملیاتی گردان کمیل از (تیپ المهدی) را قبول کرد و بالاخره برای وداع با خانواده خویش بازگشت.

عاشق حسین(ع) بود و عاقبت در تاریخ 24/12/63 در عملیات ظفرمندانه (بدر) با بدنی بدون سر به معشوق شتافت و سر او در صحرای کربلا باقی ماند.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی