شهید عبدالاحد مسرور

============>🔹🌹🌹
🇮🇷#ایران

معلومات شخصیة الشهید فی  
حَرب مقدسة(الحرب بین عراق و ایران )

الاسم : عبدالاحد مسرور 🌹🕊
 
تاریخ المیلاد : 1965 یونیو 30

تاریخ الشهادة :   1985 مارس 16

محل الشهادة :  شرق دجلة

کیفیة  الشهادة : رصاصة على الجسم و  انفجار ناتج RPG

المنصب : المسؤولة عن قاذفات RPG

============>🔹🌹🌹

personal identification of
martyr: Holy defence

 Name: Abdolahad Masrour🌹

Date of birth: 29/6/1965

Date of martyrdom:15/3/1985

place of martyrdom: East of Tigris


The way of martyrdom: hitting by bullet to the body & rocket-propelled-grenada (RPG)detonator &explosion

Rank : responsible for those who shoot RPG

 ~~~~~~~~~~~~🔹🔹🌹
🌐گنجینه اطلاعات شهدای جهان اسلام
==========================
 شهداء کنوز المعلومات فی العالم الإسلامی
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
🌐Martyrs of the Islamic world's information treasures
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
زندگینامه ومعرفی کانال شهید⏬
 🆔 @martyrs_of_Islamic_world

 http://ادرس وبلاگ
 martyrsofislamicworld.blog.ir

شهید مهمان
🌷کانال شهــ🕊ــیدمسرور🌷
🆔 @shahid_masror👈
 
==================<🌹>

#معرفی_نامه

#شهید_عبدالاحد_مسرور

🌹شهید عبدالاحد مسرور در نهم تیر ماه سال 1344 در خانواده ای مذهبی در شهرستان کازرون چشم به جهان گشود . دوران تحصیلات ابتدائی را در دبستان حسام الدینی و سه ساله ی راهنمائی را در مدرسه شهید خدیور و دوران هنرستان را در مدرسه  شهید دکتر علی شریعتی پشت سر گذاشت.

🌹وی از همان بدو طفولیت دارای اخلاقی نیکو و قلبی مهربان بود . هنگام شروع انقلاب همگام با ملت غیور در پیشبرد انقلاب همکاری چشمگیری داشت و پس از پیروزی انقلاب و شروع جنگ تحمیلی به عضویت مقاومت مسجد امام خمینی درآمد و با فعالیت زیاد در خدمت انقلاب بود و هنگامی که امام امت فرمودند که جبهه حق علیه باطل احتیاج به جوانان فداکار دارد . پاسخ رهبر عزیز را لبیک گفته و جبهه رفتن را بر ادامه تحصیلاتش ترجیح داد  و با رضایت والدینش در بسیج سپاه پاسداران کازرون ثبت نام به عمل آورده و مدت یک ماه در پادگان شهید دستغیب مشغول آموزش و سپس رهسپار جبهه نور علیه ظلمت جهت روبرو با صدامیان کافر گردید .

🌹البته مدت شش ماه متوالی در جبهه جنوب مشغول فعالیت بود که پس از چند روزی مرخصی به شهرش مجددا رهسپار جبهه کردستان گردید و در این جبهه نیز مدت 6 ماه با دشمن پلید در ستیز بود. هنگامی که جهت دیدار خانواده اش از جبهه بر می گشت روزها به فکر افراد ناتوان و ضعیف بود به طوری که بیشتر اوقاتش صرف راه اندازی محل سکونت محرومان از قبیل سیم کشی ساختمان و کارهای عمرانی که از دستش بر می آمد می کرد و با دوستانش در انجام کار خیریه من جمله رنگ آمیزی بعضی مساجد می پرداخت .

🌹شبها مشتاقانه به بهشت زهرا رفته و در کنار قبر شهداء بسر می برد و در قلبش با ارواح پاک به خون خفتگان راه حق و حقیقت سخن می گفت و به لحظه آرزوی شهادت فکر می نمود و تمام حرفش و گفتارش جز دیدار معبود چیزی نبود زیرا او عاشق شهادت بود
و رهرو الله و فرمانبردار روح الله بود .

🌹آری ، او برای سومین بار اعزام جبهه جنوب گردید و در حمله پیرومندانه والفجر دو شرکت کرد و از ناحیه دست چپ در اثر بر خود تیر مجروح شد و مدتی در بیمارستان شهید چمران شیراز بسر برد در این مدت از اینکه نمی توانست در جبهه ها خدمت کند سخت در عذاب بود و بارها می گفت با همین دست مجروح به جبهه می روم و با دست سالمم گلوله های خمپاره  نثار بعثیون کافر می کنم

🌹او نتوانست دوری همرزمانش تحمل کند و با همین دست مجروح عازم جبهه جنوب گردید و پس از چندی چنان پنداشت که می باید عضو سپاه پاسداران شود و با علاقه ای به خصوص این امر خیر را نیز لبیک گفت و به عضو سپاه اسلام ملحق گردید.

🌹البته دوره آموزشی سپاه در جبهه غرب هم زمان نبرد با مزدوران بعثی به مدت شش ماه ادامه داد و بعد از عملیات خیبر ماموریتش به پایان رسید و مدتی نیز در سپاه پاسداران کازرون مشغول پاسداری بود ولی در این مدت تاب و تحمل ماندن را نداشت و می گفت در جبهه ها به وجود ما بیشتر احتیاج است

🌹در این هنگام به جبهه جنوب عزیمت و پس از گذراندن چند آموزش هوائی در بیست و پنجم اسفند ماه سال 63 در عملیات پیروزمندانه بدر شرکت کرد و بدرجه رفیع شهادت نائل آمد.پیکر پاک شهید مسرور پس از ده سال تفحص و به وطن بازگشت .

#قسمتی_از_وصیتنامه_شهید

🌹پس ای برادران عزیزوخواهران محترم ،مواظب باشید که برادران مخلص شما در جبهه های حق علیه باطل به ستیز مشغولند وهر لحظه که از روزها میگذرد مسئولیت شما سنگین تر میکتند.بله آنها جان خود که در دنیا بالاتر برای خود انسان نیست در راه خدا داده اند وامیدوارم که خداوند همچنین که جان دوستانم خریداری کردوبه وصال پاک خود متصل کردجان این حقیر را هم در جبهه ها بگیرد چون که خیلی زیاد که نمیشود حد آن را سنجید .

🌹دین اسلام،شهدا،معلولین،مجروحین واسرامسئولیت روی دوش ما گذاشته اندوبه خدا قسم من یکی تحمل این مسئولیت ها را ندارم.غیر از اینکه جان خودم را در مقابل این همه بارسنگین فدا کنم،پس ای خدای بزرگ من هرچه فکرش کردم که چطوربه اسلام توخدمت کنم این را فهمیدم واین را از شهدا آموختم که خدمت به اسلام خون احتیاج دارد.پس اگر خون من هم قابل تو را داردخونم را در جبهه ها بریز که شاید زمین مطهر کربلای خونین ایران خون این گناه کار را پاک کند وبه دریای خون شهدا متصل گرداندوباز متذکر میشوم ای عزیزان که این اتقلاب را با یاری خدا به اینجا رسانیده اید موظفید که همیشه برای کوبیدن مشت محکم به دهان یاغی گویان شرق وغرب ،گوش به فرمان امام بزرگوارمان باشید وهمیشه به وحدت ویکپارچگی خود که پر کردن سنگر جماعات وگوش ندادن به شایعات می باشد عمل کنید که خداوند را همیشه خوشحال میکنیدوتا آنجایی که میتوانیدبکوشیدکه این انقلاب رابه صاحب اصلیش حضرت صاحب الزمان به یاری خدا تحویل دهید.