گنجینه شهدای جهان اسلام

هدف این سایت معرفی شهدای جهان اسلام است

گنجینه شهدای جهان اسلام

هدف این سایت معرفی شهدای جهان اسلام است

گنجینه شهدای جهان اسلام

این سایت مربوط به کانون فرهنگی رهپویان شهدای جهان اسلام است.

پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب

شهید محمد جعفرخانی

جمعه, ۲۲ دی ۱۳۹۶، ۰۷:۰۰ ب.ظ

شاید #درخشان‌ترین این ستاره ها باشد که بسیاری از #شهدای صابرین از نیروهای او محسوب می شدند.

این #فرمانده شهید چندسال گذشته در #درگیری با گروهک تروریستی پژاک در ارتفاعات #جاسوسان به شهادت رسید تا پس از یک دوره #مجاهدت33ساله در راه اسلام، بالاترین #دستمزد و پاداش را گرفته باشد.🕊

آنطور که گفته شده، شهید محمد جعفرخانی، تقریباً 15 روز اول ماه رمضان سال قبل را در کنار خانواده می ماند تا شاید #جبران30سال دوری از آنها را جبران کرده باشد. 

با پایان آخرین #دیدار، به جبهه های شمال غرب رفته و #آخرین پیام برای همسرش را در روز #عیدفطر می فرستد.

دو روز بعد این #سردارعاشورایی سپاه اسلام در ارتفاعات غرب #آرام می گیرد.🕊🌹😭

از سردار شهید جعفرخانی سه #فرزند (یک دختر و دو پسر) به #یادگار مانده است.

***

 شهید محمد جعفرخانی در منطقه به "#جعفرخان" معروف بود و به عنوان فرمانده‌ای #گره‌گشا، کسی بود که در عرصه هشت سال دفاع مقدس هم نقش آفرین بود و حتی در آن دوران از #دلاورمردانی بود که از اروند رود عبور کرد.

 این #شهید بزرگوار کسی بود که در #منطقه شیخ محمد، شلمچه، خیبر و ... در نقاطی که کسی انتظار نداشت، #دلاورانه حاضر می‌شد و این روزها نیز با این سن و سال #تکاوری نبود که تنها لباس تکاوری پوشیده باشد بلکه #فرماندهی بود که با ایمان و افتخار سرافرازانه در میدان دفاع از نظام و انقلاب حرکت کرد و در #درگیری با نیروهای تروریستی 

به #شهادت رسید..🕊🌹

#جعفرخان شهیدی است که در #سه متری!! تونل تروریست‌ها به شهادت رسید، تروریست‌هایی که به #لحاظ تجهیزات و دستگاه‌های ارتباطی از سوی آمریکا مجهز شده‌اند.

(راوی: #سردارعبدالله عراقی، جانشین فرمانده نیروی زمینی سپاه)

#مادربزرگوارشهید:↪️

#توخواب دیدم که یه پارچه سفید رو سرم انداختند درحالیکه گریه نمی کردم #ولی اشکامو از صورتم پاک کردن، 

#دوباره پارچه را انداختن رو صورتم #تمام بدنم لرزه گرفت یه دفعه ازخواب بلندشدم و #نمازصبح راخوندم. 

#دیگه خوابم نبرد تا صبح رو پله نشستم، دم در رفتم، توحیاط گشتم، باخودم به طور خود به خود #زمزمه می کردم: "

#خدایا برای محمد داره اتفاقی می افته که من اینطوری شدم؟"  

به خودم #میگفتم که این چه حرفیه که من میزنم. دیگر نتوانستم بخوابم، تا صبح منتظر بودم #انگار یه جوری دلم خبرمیداد که #پسرم شهید🕊🌹 میشه و صبح #همون روز بهمون خبر دادن که پسرم زخمی شده ولی #دلم گفت که شهید شده

 #چند ماه پیش از شهادت، خدا توفیق داد اسم من و جعفر خان #برای سفر حج در آمد. او گفت من #بدون همسرم نمیروم. کار همسرانمان هم جور شد و عازم شدیم.

ازش #پرسیدم وقتی کعبه را دیدی از #خدا چه خواستی؟

#گفت: از خدا خواستم تا جایی که می توانم از دشمنان بکشم و خودم هم #شهید شوم.🕊🌹

در همان روز اول، #همه کاروان #علاقه خاصی به جعفرخان پیدا کرده بودند. یک #پیرمرد بود که اصرار داشت بداند ما کارمان چیست. به هر بهانه ای می پرسید شما دو تا چه کاره اید؟

#آخرش من به #شوخی گفتم: من پیمانکار ساختمانی هستم و #جعفرخان هم #بناست! 

چند ماهی از #شهادت جعفر خان گذشته بود که یک نفر زنگ زد به گوشی ام. #صدایش می لرزید. #حاجی همسفرمان بود: بی انصاف! تو که گفتی #جعفرخان بنّاست! 

هق هق #گریه می کرد...

(راوی: همرزم شهید)

 

بعد از #عملیات که من بشدت مجروح شده بودم برای پیگیری بحث #جانبازیم بهم زنگ زدن تا بیام پیگیر امورم بشم. اول که نمیومدم اما بعدا به اصرار و زور یکی از بچه ها منو آوردن برای پیگیری.

آمدم دیدم از 54 #ترکشی که توی بدنم هست 20 تا از اونا رو لحاظ کردن و حتی مجروحیت #اعصاب و روانم رو به حساب نگرفتند و بهم #جمعا 9 درصد جانبازی دادن!

خیلی ناراحت شدم برگه اعتراض گرفتم که پر کنم. آمدم یگان و رفتم آسایشگاه #خوابیدم.

#جعفرخان آمد بخوابم گفت فلانی ولش کن #اجرتو با اون چیزی که #خدا برات اینجا مقدر کرده عوض نکن اصلا دیگر هم نمیخواد پیگیرش بشی،

از خواب که #بیدار شدم. برگه اعتراضم رو #پاره کردم،گفتم دستور #شهیدجعفرخان هست👌،، 

 راوی همسربزرگوارشهید↪️

#چون برادرمن شهید شده بود، به من می گفت #خوش بحالت که برادرت شهید شده. #من 33سال هست که به اسلام خدمت می کنم و 8 سال درجنگ جنگیدم #ولی شهید نشدم، #من لیاقت شهید شدن یا سعادت شهید شدن را ندارم.

#الان دیگه به قشنگترین آرزوش رسیده.🕊🌹

به #همراه مادر و دخترم آن روز به #امامزاده داود در قزوین رفته بودیم. که از #طرف همکار ایشان با بنده تماس گرفتند و #خبر زخمى شدنش را دادند. من گفتم، #محال است که ایشان زخمى شده باشد، #حاجى_شهید شده است.🕊🌹

#دخترم ناراحت شد #اما گفتم که به من #الهام شده است. از آنجا سریع ماشین گرفتیم و به #منزل آمدم که بعد #یقین پیدا کردیم که ایشان #شهید شده است. #لحظه سختى بود. اگر چه ایشان بسیار کم در بین ما بودند #اما حضور ایشان خود یک #دنیا مى ارزید. آن وقتها انتظار داشتم که ایشان #آخر هفته را به منزل مى آمدند و #نبودشان، اندکى جبران مى شود. #اما الان دیگر نباید منتظر باشم و #دیگر

آخر هفته، #بوى دیدارشان را نمى دهد...

#شهید محمد جعفر خانی در منطقه به #جعفرخان معروف بود و به عنوان فرمانده‌ای گره‌گشا ، #کسی بود که در عرصه هشت سال دفاع مقدس هم #نقش آفرین بود و حتی در آن دوران از دلاور مردانی بود که از #اروند رود عبور کرد.

این #شهید بزرگوار کسی بود که در #منطقه شیخ محمد ، شلمچه ، خیبر و ... در نقاطی که کسی انتظار نداشت ، دلاورانه #حاضر می‌شد و این روزها نیز با این #سن_وسال تکاوری نبود که تنها #لباس تکاوری پوشیده باشد بلکه #فرماندهی بود که با #ایمان و افتخار سرافرازانه در میدان دفاع از نظام و انقلاب حرکت کرد و در #درگیری با نیروهای تروریستی به #شهادت رسید..🕊🌹

جعفر خان #شهیدی است که در سه متری!! تونل تروریست‌ها به شهادت رسید، تروریست‌هایی که به #لحاظ تجهیزات و دستگاه‌های #ارتباطی از سوی آمریکا مجهز شده‌اند.

#به_نقل از سردار #عبدالله_عراقی جانشین فرمانده نیروی زمینی سپاه

 #یادش بخیر با خانواده ام داشتیم از مسافرت بر می گشتیم رسیدیم #قزوین چشمم که به گنبد #امامزاده شاهزاده حسین که افتاد گفتم بریم یه #زیارتی بکنیم تا حال هوامون عوض بشه #وقتی اسم امامزاده شاهزاده حسین که میاد بی اختیار ذهن آدم میره پیش سرلشکر خلبان #عباس بابایی رفتیم یه #فاتحه ای خوندیم . هم زمان بود با فیلم شهید بابایی و پسرم #عشق این فیلم رو داشت و با این که بچه است ولی #تمامی دیالوگ های لحظه #شهادت رو حفظ و وقتی که پخشش می کنند هم زمان دیالوگ ها رو می گه. #بعد از اونجا رفتیم و یه سری به موزه #شهدا قزوین زدیم و خاطرات شهدا رو مطالعه می کردیم که #یکدفعه تمام موهای بدنم سیخ شد فکر می کنید چه چیزی باعث شد⁉️ 

که همچین #حسی به من دست بده ؟

بله #تمثال مبارک #شهید بزرگوار #محمدجعفرخانی🕊 جلوم بود با تمام #یادگارهاش خصوصا اون چراغ قوه قرمزش که #لحظه شهادتش دستش بود. بلا فاصله از این اون مسئول موزه #پرسیدم که #قبر شهید جعفر خانی کجاست؟ ❓

#ایشان به یه قسمتی از گلزار شهدا اشاره کرد و من سمت آنجا رفتم #ولی متاسفانه هر چی گشتم قبر ایشون رو پیدا نکردم و حرکت کردیم سمت مسیرمون . 

#بعدا یکی از دوستان را دیدم و از ایشان #پرسیدم که بنده قزوین رفتم و هر چی گشتم ولی #قبر شهید محمد جعفرخانی رو پیدا نکردم که ایشان نکته ای گفت که #واقعاجالب بود

#نکته این بود ! 

#پدر با بصیرت این شهید بزرگوار #اجازه نداده بود که شهید جعفرخانی را در #گلزار شهدای قزوین دفن کنند.#علتش این بود که ایشان اعتقاد داشتند که از این پس خیلی ها #قرار است که بر سر مزار فرزند بنده بیایند پس حالا که قرار است که نمایندگان مجلس و دولت و... بیایند و بر #سرمزارمحمد ادای احترام کنند پس چه #بهتر که به روستای خودمان بیایند تا به #برکت خون این شهید #روستاهای مسیر روستای این شهید هم دیده شود و هم #آبادتر گردد.

#آری به راستی باید دست پدران شهید را #بوسید که با #بصیرت پای ارزشها و انقلاب ایستاده اند.

 #دوروز قبل از عملیات #شهیدجعفرخانی

با تمام نیروها به روستای دوله تو رفتند یک #روستایی دوله تویی جلو آمد و برگه ای را نشان داد که نشان میداد از زندانی های زندان دوله تو بوده ((زمان کوموله ها)) 

#وآماده همکاری با سپاه هست و #میگفت بیایید شما را تا بالای جاسوسان و #حتی پشت قندیل ببرم و راه در رو را میشناسم. 

#بچه ها حرفش را قبول کردند #ولی ناگهان ، جعفر خان برگه اش را گرفت و پاره کرد و #گفت از اینجا گمشو .

اون مرد اصرار کرد که کمک کند 

که #جعفرخان گفت اگر الان از اینجا نری تیربارانت #میکنم و هم اینجا میکشمت.

آن مرد رفت #بعدها و بعد از عملیات و خمپاره بارانی که دوله تویی ها بر سر بچه ها ریختند #معلوم شد آن مرد #عامل پژاک بود.

و #تجربه جعفرخان باعث شد گول آن نفر را نخورند. وگرنه تلفات شاید بیشتر از این می شد.⏯

درقسمتهای گذشته بیان شد که با رشادتهای رزمندگان نیروی ویژه #صابرین وبا فرماندهی سردار سر افراز شهید #محمدجعفرخانی🌹

عوامل خودفروخته ومنفور پژاک سیلی محکمی را از فرزندان امت اسلامی ایران خوردند،

وبدین شکل #ارتفاعات جاسوسان ،به #تپه جعفر خان تغییر نام یافت،

 #روایت سردار محمد‌تقی #اوصانلو فرمانده قرارگاه حمزه(ع) سپاه در شمالغرب از درگیری با گروهک تروریستی پژاک

#اواخر خردادماه سال 90 بود که نیروی زمینی #سپاه دست به یک سلسله عملیات برای برقراری امنیت در منطقه شمالغرب زد.

اگرچه #سابقه جهاد برای برقراری امنیت در مناطق کردنشین در انقلاب اسلامی به ماه‌های اول پیروزی انقلاب بر می‌گردد

#اما این بار با وجود گذشت بیش از سه دهه از آن سالها، یک بار دیگر #پاسداران انقلاب باید خون خود را برای #امنیت هموطنان کُرد می‌دادند.🕊🌹

#فتح قله‌های امنیت در شمال غرب البته به راحتی نبود #چراکه گروهک‌های ضدانقلاب با #حمایت‌های همه جانبه اطلاعاتی و حتی لجستیکی غرب 

(به سردمداری آمریکا) 

این بار با #تمام توان آمده بودند تا خاک بخشی از ایران را به توبره بکشند.

این #عملیات‌ها که در نیمه اول سال 90 انجام شد، تا اواخر شهریور به #طول انجامید تا #نهایتا با تقدیم ده‌ها #شهید و جانباز در این عملیاتها، بار دیگر #امنیت به منطقه بازگشت و گروهک‌های ضدانقلاب #مجبور به ترک خاک ایران شدند.

 انشاالله در #نظر داریم درکانال #یادگاه_شهدای نیروهای ویژه #صابرین (بهترین فرمانده) بااستفاده از مطالبی که به همت #گروه امنیتی دفاعی خبرگزاری #فارس که درسالروز این عملیات تهیه گردیده سلسله مطالبی #تحت عنوان «فتح قله‌های امنیت» به #بررسی جنبه‌های مختلف و #اقدامات صورت گرفته در جهت ایجاد #امنیت در این مناطق شمالغرب بپردازیم: 

#امنیتی که نه با زور اسلحه، بلکه با رویکرد بکارگیری #توان مردم منطقه و سازندگی و آبادانی مناطق، بومی شده است.

#آنچه در زیر می‌خوانید روایت سردار #محمد‌تقی_اوصانلو فرمانده قرارگاه #حمزه(ع) سپاه در شمالغرب از درگیری با گروهک تروریستی پژاک است؛ #قرارگاهی که در این عملیات‌ها در خط #مقدم درگیری حاضر بود.

* #شهیدجعفرخان جلوی دهانه تونل ضدانقلاب #ایستاد تا ارتفاع را تصرف کردیم

در گوئیدزه #مسایلی دست‌مان آمد. #اول اینکه توانمندی‌های بچه‌های ما #فوق‌العاده بود. از حیث آمادگی جسمانی و آمادگی روحی روانی بچه‌های ما دست‌بردار نبودند. 3 بار قله را از دست دادیم #ولی دوباره برگشتند که این خیلی موضوع مهمی بود.

#بعداز 3 بار متوجه خلاءها شدیم. 

#شهیدجعفرخان 🕊🌹خیلی خوب عمل کرد. چون #متوجه مسیر عبوری آنها شد و #جلوی دهانه تونل عبورشان ایستاد تا اینکه ساعت 3 بعدازظهر ارتفاع گوئیدزه #تصرف شد. #دشمن حدود 38 نفر تلفات داشت. ما هم روی هم رفته 3،4 مجروح و #یک_شهید🌹 داشتیم.🕊

 #تصرف دوله کوکه پس از 40 تا 50 سال

#این باعث شد کل دوله کوکه به دست ما بیفتد. دوله کوکه‌ای که از 40 تا 50 #سال پیش دست اینها بود.

جلال طالبانی از پیش از انقلاب اینجا #پایگاه داشت. بارزانی‌ها یک مدت اینجا بودند. #بعد از انقلاب هم دمکرات و کومله بود. خیلی منطقه #مهمی است. منطقه #پیچیده‌ای است و نمی‌شود آن را #بمباران کرد. مشکلات زیادی دارد و #ارتش کلاسیک هم نمی‌تواند وارد آن شود. #توپخانه هم تاثیر ندارد. به شکلی است که شلیک‌های توپ را رد می‌کند. آنجا ضدانقلاب #امکانات زیادی از #جمله نیروگاه برق، زاغه مهمات و... داشتند ومحل زندگی خوبی هم برای خودشان درست کرده بودند.

#هلاکت 4 فرمانده ضدانقلاب در #جاسوسان

بعد از آن سراغ جاسوسان رفتیم. در #مرحله اول، تیپ 48 اقداماتی را شروع کرد که 2 #شهید هم دادند.🕊🌹

 چون قبل از طرح‌ریزی تپه #جلویی شهید🕊🌹 جان نثاری کار را شروع کردند. ما اینها را عقب کشیدیم و در ادامه #طرح‌ریزی کردیم تا جاسوسان را تصرف کنیم.

دشمن هم در صورت #تصرف، جنوب قندیل را از دست می‌داد. آنها سراغ #اقلیم کردستان عراق، ترکیه و سوریه رفتند که بیائید به #دادمان برسید، نگذارید درگیر شویم و پادرمیانی کنید. #اما حرف ما این بود که از مرز ما #عقب بنشینید نیاز به صحبت ندارد.

#خلاصه گفتند ما تخلیه نمی‌کنیم و ما هم #طرح‌ریزی عملیات را آغاز کردیم. بچه‌های #صابرین وارد عمل شدند که موجب #شهادت_جعفرخان و چند نفر از #دیگر از بچه‌های صابری شد.

 ساعت 2 بعدازظهر، جاده را که بالا برده بودیم، ادامه دادیم و #قوطمان را تصرف کردیم،✌️

دستگاه‌های #زرهی را هم برده بودیم و شروع کردیم #جاسوسان را از پشت زدن. خلاصه‌کاری نمی‌توانستند بکنند و #تلفات سنگینی دادند. سنگین به این معنا که 4 #فرمانده‌شان را از دست دادند و این خیلی برایشان سنگین بود. #نیروهایی که برای نجاتشان می‌آمدند هم #کشته می‌شدند.

#مداوای مجروحین #پژاک در بیمارستان صحرایی #سپاه🇮🇷

فردایش یک #بیمارستان صحرایی به داخل روستای #دولتو فرستادیم که مورد استقبال مردم واقع شد. جایی که 8-7 سال بود #کسی از مسئولین دولتی پایش را نگذاشته بود، #بیمارستان مستقر شد و ترددها هم به حالت #عادی برگشت.

#جالب است که برخی از مجروحین #پژاک که به خانه هایشان برگشته بودند هم برای #مداوا به بیمارستان مراجعه کردند. #کاری با آنها نداشتیم و همین #برخورد خیلی موثر بود.

با این کار، #پای ضد انقلاب از روستا قطع شد و یک #جزیره‌ای در وسط ماند. وقتی #عملیات را می‌خواستیم انجام دهیم، #بهترین مسیر را شناسایی کردیم. بچه‌های #صابرین با وجود اینکه وضعیت هوا #تاریک مطلق بود،، ⏯

فتح قله های امنیت

 بچه های #صابرین با وجود ان که هوا #تاریکی مطلق بود، از امکانات دید در شب استفاده کردند و مسیر را شناسایی کردند.

 #تخلیه جاسوسان کمر ضذانقلاب را شکست💯

#اولین شلیک را آنها کردند و همین اشکال ما بود چون در مرحله اول #عملیات جاسوسان، 

#تعدادی از بچه‌ها تا دهانه سنگر ضدانقلاب رفتند و متاسفانه اولین شلیک را آنها انجام دادند و بچه‌ها #شهید شدند.🕊🕊🌹

ضدانقلاب #اصرار ما را برای تصرف آنجا دید و #مجددا تلاش کرد واسطه بیندازد که درگیر نشود. خودشان هم اولین قدم را برای آتش‌ بس برداشتند.

ما #گفتیم تنها راه آتش بس این است که اینجا را #تخلیه کنید. تنها راهش همین است. می‌دانستند که ما اصرار داریم که اینجا را #بگیریم و بالاخره هم می‌گرفتیم.

24 ساعت به آنها #فرصت دادیم که منطقه را #تخلیه کنند. روز موعد که شد عمل #نکردند. ما هم در همان روز روشن همه بلدوزرها و #تانک‌ها راحرکت دادیم. باز 5-6 ساعت #مهلت خواستند و گفتند ما فردا صبح اینجا را تخلیه می‌کنیم. همین برای نیروهای رزمی‌شان #شکننده بود. وقتی منطقه تخلیه شد، از چهره‌هایشان معلوم بود که چقدر #ضربه خورده‌اند. 

بعد از #تخلیه در 26 شهریور، ما در منطقه #مستقر شدیم که عملا از کترال تا جاسوسان آزاد و مقرهای دوله کوکه 1 و 2 و 3 #آزاد شدند.✌️

#جاسوسان منطقه بسیار مهمی بود. 50 سال است که تمام #سیاست‌های کردستان عراق در آنجا رقم می‌خورد. هر #گروهی با دولت به مشکل برخورد کرده، اینجا بود. این #شکست برای ضد انقلاب هم از نظر #سیاسی و هم از نظر #نظامی شکست بزرگی محسوب می‌شد.⏯

 ✌️فاتحان قله های افتخار گمنامند....🍂

#کاکعلی از دور دستانش را باز می کند و به استقبالمان می آید. در #دامنه تپه مجاور ده ها کندوی زنبورعسل، منظم چیده شده اند. کاک علی #پنج فرزند دارد. جوان همراه کاک علی، دامادش #حسین است.حسین ساکن روستای قبرحسین و آرایشگر است. با او هم کلام می شوم و می پرسم؛ 

#زندگی شما در اینجا چه فرقی با پیش از #عملیات سال گذشته کرده است؟❓ حسین با #ذوق می گوید؛ #اصلاً قابل مقایسه نیست. قبلاً نه راهی بود و نه #امنیتی. باید به سختی و فقط سالی چند بار برای دیدن خانواده زنم می آمدیم #اما حالا تقریباً هر هفته بهشان سر می زنیم. حسین #نگاهی عمیق به جاده می کند، سری تکان می دهد و با #حسرتی که گویا از عمق دلش می آید، می گوید؛ #کاش این جاده را 10 سال پیش کشیده بودند.کاک علی که 10 سال است در این منطقه کار و زندگی می کند، #می گوید؛ من در این مدت هیچ بدی از #سپاه ندیدم و سپاه همیشه کمک حال مابوده است. این جاده هایی هم که #کشیده شده خیلی به مردم کوچ نشین منطقه کمک کرده است. دراین منطقه بیشتر از 300 خانوار کوچ نشین #زندگی می کنند. مردم منطقه از سپاه محبت دیده اند و سپاه برای آنها #پدری کرده است. عشایر از سپاه خیلی #راضی هستند. دو تا از پسرهای خودم #بسیجی هستند.

 #ارتفاع چنان بلند است که آبی آسمان نزدیک تر و دست یافتنی به نظر می رسد.چندین عقاب در گوشه و کنار مشغول #پرواز هستند.

پروازی آرام و #باوقار که شکوه کوهستان و آسمان را مضاعف کرده است.حاج #خضر به نقطه ای اشاره می کند و #میگوید: سنگرهای دشمن! در یک گودی دو سنگربرای استراحت وجود دارد و لبه ارتفاع یک سنگردیده بانی.ارتفاع پانه سر یکی از مهم ترین ارتفاعات منطقه است که به #تصرف رزمندگان درآمده و از لوث وجود حداقل 150 ضدانقلاب پاکسازی شده و اکنون #امنیت آن به دست یکی ازلشگرهای نیروی زمینی سپرده شده است. #نیروها روی ارتفاعات مستقر هستند. پانه سر اشراف بسیار خوبی بر کل منطقه دارد و هر که بر قله های آن ایستاده باشد، با چشم غیر مسلح نیز میتواند کیلومترها را در زیر دید و تیر خود داشته باشد.

سمت غربی #ارتفاعات عراق است. روستای رزگه در دره به خوبی دیده می شود. روستایی که اکنون محل استقرار پژاک است.

بچه ها #میگویند روستا به احتمال زیاد از سکنه عادی خالی است و تبدیل به محیطی پادگانی شده است. چراکه همه #لباس متحد الشکل دارند و سرساعت خاصی هم چراغ هایش خاموش می شود.#اکنون دشمن در دره های ذلت است و #رزمندگان بالای سرآنها و مسلط به تمام تحرکاتشان. دلم می خواست بروم پایین و احساس ضدانقلاب را از ترک منطقه ای که ده ها سال دراختیارشان بوده جویا شوم. بدون شک استقبال گرمی نمی کردند!

سفرنامه

🚩فتح قله های امنیت

 در #یکی از قله ها ماشین را می گذاریم.نیروهای مستقر می گویند بهتر است #پیاده بروید چون جاده تازه احداث شده و باید روی آن کارشود. پیاده به حرکتمان ادامه می دهیم. در یکی از #ارتفاعات دو سنگر دشمن به چشم می خورد. حاج خضر می‌گوید اینها سنگر #فریب است. وقتی شما از پایین ارتفاع حمله می کنید این دو سنگررا می بینید و #تمرکز آتشتان روی آنها خواهد بود اما از جای دیگری می خورید ! بعد با دستبه نقطه ای اشاره می کند.

یک #سنگر کوچک و حفره روباهی که #اصول اختفا و استتار کاملاً در آن #بکار رفته و از پایین به هیچ عنوان قابل تشخیص نیست. دشمن به این سنگرها می گوید #شمچه_ای که در زبان کردی به معنای کبریتی است.

از #صخره های صعب العبور می گذریم وخودمان را به #بلندترین قله می رسانیم. بلدوزر پایین تر در حال کار است و جاده نرم نرم #جلومی آید تا به قله برسد و چیز زیادی هم نمانده است. حالا که #پایمان را روی قله اصلی پانه سرگذاشته ایم #احساس غرور و افتخارمان به #اوج میرسد. 🇮🇷

تمام منطقه زیر پای ماست و #پرچم زیبای ایران که برفراز قله به #اهتزاز درآمده، این حس را تکمیل می کند.#استحکامات دشمن در بلندترین قله، تعجب آور است. از #کانال دفاعی! تا #انواع و اقسام سنگرها و تونل هایی که از این سو به آن سو حفر شده اند و پانه سر را به #دژی تسخیر ناپذیر تبدیل کرده اند و در #واقع نیز چنین بود 

#اما امروز پانه سر با تمام بلندی اش در #برابر عزم و ایمان راسخ #رزمندگان اسلام سر#تعظیم فرود آورده است.

۹۶/۱۰/۲۲ موافقین ۰ مخالفین ۰
مجمع جهانی خادمین شهدا_ شاهد خبر گنجینه شهدای جهان اسلام

زندگینام

شهدای تیپ صابرین

شهید محمد جعفرخانی

گنجینه شهدای جهان اسلام

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی