گزارش شاهد خبر، جلسه دوم بصیرتی

🌹🌹🌹🌹🇮🇷🇮🇷

بسم تعالی 

🎙گزارش شاهد خبر:

گروه :مجمع خادمین_ایتا http://eitaa.com/joinchat/4102750219C440b76c0dd

جلسه : دوم _محمدی همدانی

⏪به گزارش شاهد خبر : جلسه دوم از سلسله مباحث _فلسفه و راز شهادت در محل ، گروه مجمع خادمین شهدای جهان اسلام برگزار گردید .

مشروح مطالب را در وبلاگ زیر مطالعه فرمایید⬇️

بسم الله الرحمن الرحیم

با عرض سلام ، ادب واحترام خدمت خادمین گرامی ،

با اینکه قرار بود ادامه مبحث قبلی یعنی فلسفه و راز شهادت بیان بشود ، بنابه دلایلی در این جلسه تصمیم دارم روایتی از رسول گرامی اسلام (ص) که امروز در حین مطالعه به ان بربخورد کردم برای شما خادمین گرامی بازگو کنم .

امام علی ابن موسی الرضا ع از امیر مومنان علی ع نقل می کند هنگامی که مشغول خطبه بود جوانی برمی خیزد و عرض می دارد ای امیر مومنان فضیلت جنگجویان در راه خدا را برای من تشریح کنید.

امام درپاسخ فرمود من بر مرکب پیغمبر ص و پشت سر ان حضرت سوار بودم و عزوه ذات السلاسل بر می گشتیم همین سوال را از پیامبر ص پرسیدم ،پیامبر فرمود:

هنگامی که جنگجویان ، تصمیم به شرکت در جهاد می گیرند خداوند ازادی از اتش دوزخ را برای انان مقرر می دارد ،

و هنگامی که قدم بر می دارند و اماده وارد میدان می شوند فرشتگان به وجود انان افتخار می کنند وهنگامی که با همسر و خانواده خداحافظی می کنند از گناهان خود خارج می شونداز ان موفع هیچ کاری نمی کنند مگر اینکه پاداش ان مضاعف می گردد و در برابر هر روز ، پاداش هزار عابد برای انها نوشته می شود. و هنگامی که با دسمنان رو برو می شوند مردم جهان نمی توانند ثواب انها را درک کنند.

و هنگامی که گام در میدان می گزارند ، نیزه ها و تیر ها رد و بدل می شود و جنگ تن به تن شروع می گردد ، فرشتگان با بال و پر خود اطراف انها را می گیرند و از خدا می خواهند که درمیدان ثابت قدم باشند، در این هنگام منادی صدا می زند< الجنة تحت ظلال السیوف > بهشت در سایه شمشیر هاست.

در این هنگام ضربات دشمن بر پیکر شهید ، ساده تر و گواتر از نوشیدن اب خنک در تابستان گرم است.و هنگامی که شهید از مرکب فرو می غلتد ، هنوز به زمین نرسیده ، حوریان بهشتی به استقبال او می شتابند و نعمت های معنوی و مادی که خدا برای او فراهم ساخته است برای او شرح می دهند.

و هنگامی که شهید بر روی زمین قرار می گیرد زمین می گوید : افرین بر روح پاکیزه ای که از بدن پاکیزه پرواز می کند ، بشارت باد بر تو:

ان لک ما لا عین رأت و لا اذن سمعت و لا خطر علی قلب بشر:

نعمت هایی در انتظار تو است که هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده و بر قلب هیچ انسانی خطور نکرده است و خداوند می فرماید : من سرپرست بازماندگان اویم ، هر کس انها را خوشنود کند مرا خوشنود کرده است و هرکس انها را به خشم اورد مرا به خشم اورده است.

انچه در بالا ذکر شد خلاصه روایتی است از مفسر بزرگ اسلام ، مرحوم طبرسی در مجع البیان جلد چهار ، صفحه ٣١ذیل ایه ١٧١_سوره ال عمران.

این روایت چنان شیرین بیان شده است که انسان را تحت تاثیر قرار می دهد ، مهمترین بخش ان ، وعده خداوند به سرپرستی خانواده شهداست . واقعا در شهادت چه رازی نهفته است که کسی باعث ناراحتی خانواده شهید بشود ، مورد خشم خداوند باری تعالی قرار می گیرد .

در این جلسه قصد داشتم به ادامه بحث قبلی به پردازم ولی این روایت به نظرم در اولویت بود .

اما در پایان هرجلسه علاقه مندم به صفات شهدای معاصر بپردازم که این جلسه مایلم از شهیدی بگویم که در نوجوانی از طرف دوستان لقب اخلاص به ایشان داده شده است .

رضا اخلاص _ حاج رضا زارع الوانی

حاج رضا الوانی با وجود اینکه از سایه پدر محروم بودند به قدری می شود گفت سالم تربیت شده اند که اطرافیان در نوجوانی به ایشان لقب اخلاص را دادند

در یکی از خاطرات همرزمان ایشان هست که نقل می کنند برای اولین بار که با حاج رضا برای دریافت حقوق به بانک رفتیم حاج رضا بخش قابل توجهی از حقوق خود را برای زلزله زدگان بم واریز کرد؛ 

نقل می کند به ایشان گفتم اقا رضا این پول زیادی هست حداقل کمتر واریز می کردید! 

حاج رضا در جواب گفتن ؛ من زمانی که دوران نوجوانی در نانوایی کار می کردم نصف حقوقم را صدقه می دادم باید خدا راشاکر باشم که این اندازه حفوق دارم

چنین انسانی با این روحیه بزرگ طبیعی است که به درجه اخلاص برسد

اما انسان که مخلص می شود به درجاتی نیز دست پیدا می کند که شجاعت بارزترین انهاست

باز نقل می شود در کشور سوریه و در اوج درگیری با وحشی ترین سلفی ها چنان فرماندهی می کرد که گویی در پشت خط درگیری و در سنگر کاملا امن نشسته است،

پشت بیسیم چنان با ارامش صحبت می کرد که اگر نیروها او را در خط مقدم نمی دیدند به قطع فکر می کردند در همان سنگر امن قرار دارد.

و اما بعد از شهادت این رزمنده دلیر سپاه اسلام؛

یکی دیگر از همرزمان نقل می کند :

در معراج شهدا که همه با حاج رضا وداع می کردند ناگهان یاد مادر بزرگوار ایشان افتادم که مبادا حالشان خراب شود ،رفتم دیدم در گوشه ای از معراج نشسته است ! عرض کردم مادر تشریف بیاورید با پیکر مطهر حاجی وداع کنید

مادر با یک حال پریشان فرمود : نمی توانم بیایم می ترسم رضا خجالت بکشد! دلیلش را پرسیدم گفت ، تا به حال رضا پیش من پاهایش را دراز نکرده بود حال بیایم نمی تواند پاهایش را جمع کند و خجالت بکشد.

پس می بینیم در همه موارد انچنان به اوج ترقی رسیده اند که در نهایت خداوند خریدار انان می شود و برای ابد عند ربهم یرزقون می شوند

با این تفاسیر باید قدر این توفیقی که به همه ما داده شده است به عنوان خادم الشهدا را بدانیم به کسانی خدمت می کنیم که اولیا الله هستند

ان شاالله خداوند توفیق خدمت بیشتر به همه ما در این راه بدهد وروحمان را با یادشان شاد کند .

هدیه به روح پاک همه شهدای اسلام صلوات بر محمد و ال محمد 

عذر خواهی می کنم بابت طولانی شدن وقت جلسه 

التماس دعا