شهید محسن خسروی
يكشنبه, ۳۱ تیر ۱۳۹۷، ۰۹:۱۶ ب.ظ
============>🔹🌹🌹
🇮🇷#ایران
معلومات شخصیة الشهید فی
حَرب مقدسة(الحرب بین عراق و ایران )
الاسم : محسن خسروى 🌹🕊
تاریخ المیلاد : 1962 مارس 21
تاریخ الشهادة : 1987 فوریه 18
محل الشهادة : عراق- فاو
کیفیة الشهادة : ضرب قذائف الهاون بلدی
المنصب : قائد الکتیبة الکمیل
============>🔹🌹🌹
personal identification of
martyr: Holy defence
Name: Mohsen Khosravi🌹
Date of birth: 21/3/1962
Date of martyrdom:17/2/1988
place of martyrdom: Al-Faw, Iraq
The way of martyrdom: hitting by shrapnel shell
Rank :Komeil battalion commander
~~~~~~~~~~~~🔹🔹🌹
🌐گنجینه اطلاعات شهدای جهان اسلام
==========================
شهداء کنوز المعلومات فی العالم الإسلامی
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
🌐Martyrs of the Islamic world's information treasures
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
http://ادرس وبلاگ
martyrsofislamicworld.blog.ir
#شهید_محسن_خسروی
#معرفی_نامه
📝محسن خسروی در سال 1341 در کازرون و در میان خانوادهای متدین دیده به جهان گشود.روح متعالی او از همان اوان کودکی با عشق ائمه اطهار (ع) گره خورد و آیینه دل را صفا بخشید.
🔶وی دوران مختلف تحصیل را از دبستان مرآت آغاز نمود و بعد از گذراندن دوره راهنمایی در مدرسه شهید محسنپور وارد دبیرستان گردید.
🔶و سرانجام با دریافت مدرک دیپلم فارغ التحصیل شد.خسروی در طول دوران انقلاب از هیچ کوششی در جهت برپایی نظام اسلامی دریغ نداشت و در این مسیر بارها مورد ضرب و شتم خودکامگان رژیم قرار گرفت.محسن پس از پیروزی انقلاب اسلامی و همزمان با آغاز جنگ تحمیلی گامهای استوار خویش را بر خاک جنوب نهاد و جبهههای نبرد را عرصه حماسه آفرینیهای خود ساخت و با حضور در عملیاتهای فتح المبین، بیتالمقدس، محرم و والفجر8 عشق و علاقهی خود را به آرمانهای اسلام و انقلاب نشان داد.
🔶این سبزپوش دشت شقایق سپاه پاسداران سرانجام در تاریخ بیست و هشتم بهمن ماه سال 1364 و در جریان عملیات والفجر8 در سن 23 سالگی در حالی که فرماندهی گردان را بر عهده داشت مورد اصابت ترکش خمپاره قرار گرفت و سر پرشور خود را به شکرانهی شهامت به آسودن گاه خاک فاو نهاد.
📖قرآن خواندن شهید🕊
🔶با ماشین جیپ سپاه به اردوگاه آموزشی بسیجی ها رفته بودیم، مسعود (پسر محسن) نیز همراه ما بود.در میان راه فرشید (نام مستعار شهید) با صوت قرآن میخواند و مسعود که حدوداً چهارساله بود حین قرائت پدرش ماشاالله و الله الله میگفت ، من که از حرکت این ودک با توجه به سن کمش تعجب کرده بودم از فرشید علت آن را پرسیدم او در پاسخ گفت:«من وقت خواندن قرآن دست مسعود را میگیرم و با او قرار گذاشتهام که وقتی دستش را فشردم الله الله بگوید و وقتی که دستش را آرام گرفتم احسنت بگوید.
🔶#شهادت_برادر
🔶محسن بعد از شهادت برادرش، حمزه، بسیار ناراحت بود،گویا غمی بزرگ در دلش خانه کرده و بغض سنگینی همیشه در گلویش نشسته بود اما هیچوقت با حالت گریان او را ندیدم.فقط در مراسم تشییع پیکر برادرش بعد از خواندن نماز به پشت میکروفون رفت.ابتدا از مردم تشکر کرد و در آخر سخنرانی کرد :«من تا امروز نمیدانستم اینکه امام حسین (ع) ظهر عاشورا بعد از شهادت ابوالفضل (ع) دست به کمرش گرفت و گفت:«پشتم شکست، یعنی چه؟» ولی حالا که جنازه برادرم مقابلم است میفهمم که امام حسین (ع) چه کشیده؟» به خدا قسم پشتم شکست این را گفت و دیگر نتوانست خودش را کنترل کند و بغضش ترکید و اشک بر روی گونههایش جاری شد.بعد از این صحنه دیگر او مقابل کسی نمیگریست ولی من می دانستم که بعضی شبها به بهشت زهرا (س) میرفت و اشک میریخت.
#شهادت_محسن🕊
🔶در شب عملیات والفجر8 محسن به کنارم آمد، دست بر گردنم انداخت و گفت:«دعا کن که من شهید شوم» من هم به او گفتم :دعا میکنم که سربلند و سالم و پیروز باشی، محسن با بغضی سنگین گفت:«عبداللهی دعا کن من شهید شوم دلم برای حمزه تنگ شده است» بعد از این صحبتها رفت و فردای آن روز محسن را در یکی از شناورها در کنار اروند دیدم که از ناحیه صورت و فک مجروح شده بود، سریع او را به بیمارستان رساندم و جهت درمان به بیمارستان شیراز منتقل شد.او بعد از مداوا بدون اینکه به خانوادهاش سری بزند به منطقه آمد و به محض اطلاع یافتن از شروع مرحلهی دوم عملیات خود را حاضر نمود.در حین عملیات با هم ارتباط بیسیمی داشتیم در حال صحبت بودیم گفت:«به بچهها بگوئید مرا حلال کنند و ناگهای صدای اشهد ان لا اله الا الله شنیده شد و بعد از آن دیگر هیچ خبری از او به ما نرسید و ما سالهاست که در انتظار، چشم به راه داریم.
#بخشی_از_وصیت_نامه
🔶«ای مردم! ای جوانان گنهکار و ای ناامیدشدگان درگاهش! بدانید و به همه بگوئید که لطف و رحمت حق بیحد و حصر است. باز هم ناامید نباشید بالاخره در رحمت خدا گشوده میشود و همگی اهل نجات میشوند ای دوستان عزیزم! ناامید نشوید که نومیدی موجب هلاکت شماست».