شهید احمدداوودی
============>🔹🌹🌹
🇮🇷#ایران
معلومات شخصیة الشهید فی
حَرب مقدسة(الحرب بین عراق و ایران )
الاسم : شهید أحمد داوودى 🌹🕊
تاریخ المیلاد : 1962 سبتمبر 3
تاریخ الشهادة : 1980 نوفمبر 18
محل الشهادة : إیران -سوسنجرد
کیفیة الشهادة : قطع الرأس
المنصب : باسیج
============>🔹🌹🌹
personal identification of
martyr: Holy defence
Name: Ahmad Davoudi🌷🕊
Date of birth: 3/9/1962
Date of martyrdom: 18/11/1980
place of martyrdom: Susangerd, Iran
The way of martyrdom : separating the head of body
Rank : Basiji
~~~~~~~~~~~~🔹🔹🌹
🌐گنجینه اطلاعات شهدای جهان اسلام
==========================
شهداء کنوز المعلومات فی العالم الإسلامی
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
🌐Martyrs of the Islamic world's information treasures
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
زندگینامه ومعرفی کانال شهید⏬
🆔 @martyrs_of_Islamic_world
http://ادرس وبلاگ
martyrsofislamicworld.blog.ir
#شهید_احمد_داوودی
#معرفی_نامه
⚜شهید احمد داوودی در تاریخ 12/6/1341 در کازرون به دنیا آمد .او در خانواده ای اصیل دوران کودکی خودرا گذراندو سپس در سن 6 ساگی دوران تحصیل خود را شروع کرد .در میان همکلاسیان خود از همان کودکی نمونه بود .پس از دوران دبستان و دبیرستان به هنرستان پا نهاد احمد همیشه به آینده خود فکر می کرد . او در ضمن درس خواندن به کار و کوشش می پرداخت .کتابهای گوناگون را مطالعه می کرد و علاوه بر مطالعه علاقه زیادی به ورزش و کوهنوردی و شنا و دیگر تفریحات مفید و آموزنده داشت .
⚜احمد در میان دوستان خود فردی نمونه بود .حتی یک روز نمازش ترک نمی شد .همچنین در جبهه به گفته همسنگرهایش همیشه بیاد خدا بود .او از زمان شروع بسیج در این ارگان شرکت نموده و فعالیتهایش را اضافه کرد .تا کلیه آموزشهای لازم را فراگیرد .تا اینکه جنگ تحمیلی عراق شروع شد او کینه عجیبی از دشمن بدل داشت و می گفت من باید به جبهه بروم تا روزی که بسیج تصمیم گرفت اولین گروه خود را اعزام کند احمد و برادرش محمود هر دو جزء گروه اول بودن . سرپرست بسیج هر چه اصرار داشت که از شما دو نفر یکی نباید برود احمد می گفت : من باید بروم و اگر مرا اعزام نکنید شبانه خود را می رسانم او می گفت : من باید یک چریک اسلام باشم و می خواهم خدمت کنم .
⚜در زندگی کاملا خونسرد بود و در هیچ کاری عجله نداشت مگر در شهادت در راه اسلام .در تیراندازی وآمادگی رزمی کاملا آماده بود .همیشه برخوردهای او برادرانه بود و کلمه برادر را به تمام دوستان خود و در جبهه به هم سنگرهایش نسبت می داد . احمد در هنرستان به یکی از نزدیکان خود جمله ای گفته است که واقعا قابل ستایش است و ما باید این گونه پیامها و چنین شهیدانی را الگو و نمونه خود بدانیم و از چنین شهیدانی سرمشق بگیریم و آن جمله چنین است : برادر .... دلم می خواهد همچون حسین علیه السلام رهبر آزادگان سرم را از بدن جدا کنند و در روز عاشورا بدنم را به خاک بسپارند .
⚜که چنین بود و چنین شد ودرتاریخ 1359/8/27 مصادف باماه محرم شهید شدندوجسد ایشان را بدون سردر روز عاشوراوبا کفنی که شیخ عبدالکریم مختاری از کربلا برای خود تهیه کرده بودند در گلزار شهدای امامزاده سید محمد به خاک سپردندو ما عین این برنامه را مشاهده کردیم .این آرزوی هر فرد مسلمان است و عقیده این برادر هم چنین بود و عملی شد. روحش شاد باد
@shahid_masror