شهید هرمز دهقان

============>🔹🌹🌹
🇮🇷#ایران

معلومات شخصیة الشهیدة فی  
حَرب مقدسة(الحرب بین عراق و ایران )

الاسم : هرمز  دهقان  🌹🕊
 
تاریخ المیلاد : 1959

تاریخ الشهادة : 1987 کانون الثانی 14

محل الشهادة : ایران-شلمجه

کیفیة  الشهادة : رصاصة ضرب مباشر بالرأس

المنصب : قائد الکتبیة حضرت زینب(س)

============>🔹🌹🌹

personal identification of
martyr: Holy defence

 Name: Hormoz Dehghan🌹

Date of birth:1959

Date of martyrdom:14/1/1987

place of martyrdom: Shalamcheh , Iran

The way of martyrdom: hitting by direct shot to the head

Rank : Hazrat Zeinab  (SA)battalion commander

 ~~~~~~~~~~~~🔹🔹🌹
🌐گنجینه اطلاعات شهدای جهان اسلام
==========================
 شهداء کنوز المعلومات فی العالم الإسلامی
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
🌐Martyrs of the Islamic world's information treasures
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~


#شهید_هرمز_دهقانی

#معرفی_نامه
 
📝شهید هرمز دهقانی در سال 1338 در خانوادهای ضعیف و مذهبی  پا به عرصه وجود نهاد و در سن 6 سالگی پا به محیط مدرسه گذاشت . تا سال ششم ابتدائی را در مدرسه خواجوی بورکی گذراند و بعد از آن برای تحصیلات راهنمایی راهی کنارتخته گردید . از آن زمان به فرائض مذهبی علاقه فراوانی داشت زیرا تمام ظهرها همراه چند تن از همکلاسیهایش در مسجد کنارتخته به نماز می ایستاد . با اتمام دوره راهنمائی در دبیرستان بزرگ مجرد کازرون مشغول به تحصیل شد و با اتکاء به استعداد و تلاش خود موفق به اخذ دیپلم گردید .

♦️پس از اخذ دیپلم به خدمت سربازی اعزام گردید و در حین خدمت شمیم گرم نفس امام از سوی بغداد به مشام میرسید در آن محرم هرمز به همراه چند تن از یاران حزب الهی اش نوای یا مهدی یا قائم عجل علی ظهورک را به جای نوحه خوانیهای آن زمان سر دادند شمیم انقلابی روز به روز اوج می گرفت و با فرمان حضرت امام شهید از سربازخانه فرار کرد،وحشت اینکه در محل شناخته نشودبه تهران نزد برادر بزرگوار و حزب الهی خود رفت و در آنجا در کنار دیگر امت حزب الله به مبارزات خود علیه رژیم منفور پهلوی پرداخت و زمانی نیز به محل می آمد و با دیگر برادران مومن خود به مبارزات انقلابی می پرداخت .

♦️بعد از پیروزی انقلاب وارد سپاه گردید و پس از پایان دوران آموزشی در قسمت حفاظت سپاه، بیت شهید محراب آیت الله دستغیب را برگزید ، مدت چند ماهی درس تقوا و مجاهدت را از آن عالم ربّانی آموخت و بعد از آن با شروع جنگ تحمیلی دور از میدان نبرد بودن را نتوانست تحمل کند و لذا در تاریخ 5/10/59 عازم جبهه گردیده وواردتیپ امام سجاد میشود بعد از مدتی مجاهدت و تلاش خستگی ناپذیر به لشکر فجر منتقل می شود و مدتی در مخابرات مقرهای تاکتیکی لشکر خدمت می نماید اما این تلاشها او را قانع ننموده و تصمیم میگیرد برای مبارزه رودررو با دشمن بعثی وارد گردانهای رزم شود . لذا در گردان حضرت فاطمه زهرا (س) از لشکر فجر مسئولیت فرماندهی گروهان را به عهده می گیرد و در عملیاتهای مقدسی
چون رمضان ، خیبر، بدر و....شرکت می نماید .

♦️قدرت فرماندهی و رشادتهای وی مسئولان را برآن می دارد که مسئولیت ایشان را ارتقاء دهند .به همین خاطر او شب و روز در مناطقی چون کوشک، شلمچه ، زبیدات و عین خوش بهرزم بی امان خود علیه دشمن ادامه می دهد . در سال 64 با خانواده ای مذهبی و ایثارگرکه دو فرزند در اسارت دارندوصلت میکند که حاصل این وصلت یک دختر میباشد . بنا به علاقه خاصی که شهید به دخت پیامبر اسلام (ص) داشت نام زیبای فاطمه را بر فرزند خود گذارد. پس از شرکت در عملیاتهای مختلف سرانجام در تاریخ 4/10/65 در عملیات کربلای 4 شرکت کرده و از ناحیه سر مجروح می شود امازخم یشدن او را از تلاش باز نمی دارد ، نیروها را سازماندهی کرده و آماده عملیات کربلای 5 می شود . در این عملیات بنا به اسرار فرماندهان ارشد سمت معاونت گردان حضرت زینب (س) را بر عهده می گیرد و در شب 19/10/65 با رمز یا فاطمه الزهرا در منطقه شلمچه به دشمن حمله می برندو با در هم شکستن خطوط دفاعی و استحکامات دشمن ضربه سنگینی به انها وارد می سازند . پس از سه روز نبرد و حماسه جهت تجدید قوا و سازماندهی نیروها به عقب برمی گردند و در فرصتی کوتاه با گرفتن نیروهای تازه نفس در شب 22/10/65 برای مرحله دوم عملیات وارد عمل می شوند و بعد از 48 ساعت مبارزه و جانفشانی در ظهر 24/10/65 بوسیله تیر مستقیم به شدت از ناحیه سر مجروح می شود و صبح روز 25/10/65 به لقای معبودش می شتابد .

♦️همان چیزی که شش سال تمام انتظارش را می کشید .
 
#فرازی_از_وصیتنامه_سردار_شهید_هرمز_دهقانی
 
♦️من در دنیا مالی ندارم که بگویم چه کار کنید ولی ذکر خداوند یادتان نرودچرا که از همه چیز بالاتر است . اگر کسی از دوستان ما آمد مجلس ختم ، یا یادی از ما کردند بگوئید دیگر جنگ را بهانه نکنید و برای مردم شهید داده کار کنید ، اختلاف را کنار بگذارید و از هیچکس عذر را نپذیرید، نه تنها خودتان کارکنید بلکه از دیگران هم کار بکشیدکه ما به امید اسلام داریم جان میدهیم تا بعد خدا چه خواهد .