گنجینه شهدای جهان اسلام

هدف این سایت معرفی شهدای جهان اسلام است

گنجینه شهدای جهان اسلام

هدف این سایت معرفی شهدای جهان اسلام است

گنجینه شهدای جهان اسلام

این سایت مربوط به کانون فرهنگی رهپویان شهدای جهان اسلام است.

پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب

مصاحبه با خانواده شهید وحید فرهنگی والا

سه شنبه, ۳۰ مرداد ۱۳۹۷، ۱۲:۵۷ ب.ظ

وصالی:

بسم رب الشهدا و الصدیقین 

مصاحبه آنلاین با خانواده شهید جبهه مقاومت اسلامی شهید وحید فرهنگی والا

لطفا تا آخر مصاحبه پستی ارسال نشه 

خواهش میکنم هر سوالی از همسر شهید دارید خصوصی بنده ارسال کنید

خواهرم اگه اجازه بدید شروع کنیم؟؟؟

مسافر:

سلام علیکم بله خواهش میکنم

وصالی:

ازتون ممنونم که دعوتمون رو قبول کردید و وقتتون رو در اختیارمون گذاشتید

1:لطفا خودتان را معرفی کنید.

مسافر:

خواهش میکنم 

عرض سلام وخداقوت خدمت تک تک اعضای گروه همچنین التماس دعا در این ایام مبارک

بنده همسر شهید وحید فرهنگی والا هستم

وصالی:

2:از کودکی شهید برایمان بگوئید.

مسافر:

اونطور که از والدین واطرافیانشون شنیدم بسیار بچه بازیگوش وکنجکاوی بودن 😊چه در کودکی چه در دوران مدرسه

وصالی:

3:شهید. درچه تاریخی و در چه شهری متولد شدند؟؟؟

مسافر:

ایشون اهل تبریز ومتولد ۱۵ مهرماه ۱۳۷۰ هستن

وصالی:

4:از فعالیت های فرهنگی شان بگوئید.

مسافر:

اقا وحید حدود ده دوازده سال پیش وارد موسسه قرآنی نورالائمه که در شهر خودمان هست میشن واز همونجا فعالیت فرهگی رو هم شروع میکنن وهمچنین در بسیج دانشجویی هم بسیار فرد فعال بودند ومسئول فرهنگی دانشگاه آزاد هم میشن در طی دوران تحصیلشون همچنین در اردوهای جهادی وراهیان نور هم هر ساله شرکت داشتند

در پایگاه مسجد هم بسیار وقت خودشون رو میذاشتند علی الخصوص برای سنین نوجوانان در پایگاهشون

وصالی:

5:میزان تحصیلات شهید چقدر و در کدام دانشگاه بود؟؟؟

مسافر:

ایشون فارغ التحصیل رشته مهندسی مکانیک از دانشگاه آزاد تبریز هستن

وصالی:

6:نحوه آشناییتان با همسرتان چگونه بود؟؟؟

مسافر:

بنده وخواهر آقا وحید هم دانشگاهی هستیم و خواهرشون بنده رو در دانشگاه دیده بودن واز دوستم شماره منزلمون رو خواسته بودن و از طریق خواستگاری کاملا سنتی باهم آشنا شدیم

وصالی:

7:چرا ایشان را به عنوان همسرتان برگزیدید؟؟؟

مسافر:

خب هر دختری برای ازدواج معیار های خاصی برای خودش داره وبرای بنده مهم ترین معیار ایمان واخلاق بود همچنین اینکه همسر آینده ام بسیار پایبند به عفت کلام باشند وعفت نگاه راهم حفظ کنند از لحاظ مادی هم تنها معیارم داشتن شغل رسمی بود 

که بعد از چند مرحله خواستگاری وصحبت کردن کاملا این خصوصیات را در آقا وحید دیدم واینکه در امر ازدواج توکل مهم ترین مورد است

وصالی:

8:در چه تاریخی ازدواج کردید؟؟؟

مسافر:

۱۱ دی ماه ۱۳۹۵

وصالی:

9:از مهریه تان برایمان بگوئید.

مسافر:

در مورد مهریه آقا وحید نظر بنده را پرسیدن ولی بنده این مورد را گفتم که بهتر است خانواده ها تصمیم بگیرند که ۱۱۴ عدد سکه شد..اما در کنار آنها خودم از ایشان خواسته بودم که ۱۲ شاخه گل نرگس هم به نیت ۱۲ اماممان مهریه ام باشد ...که شاخه گل نرگس هارا در مناسبتهایی به بنده هدیه داده بودند اما بقیه مهریه ام را بخشیدم

وصالی:

10:بارزترین خصوصیات ایشان از نظر شما چه بود که منجر به شهادتشان شد؟؟؟

مسافر:

بارزترین خصوصیتشان علاوه بر خوش اخلاقی بی ادعا بودن اقا وحید بود همه کارهارا محض رضای خدا انجام میداد وبدون هیچ منیّت وادعایی

وصالی:

11:هنگام جاری شدن صیغه عقد چه دعایی کردید؟؟؟

مسافر:

حتی در مورد شهادت میگفتن که هرکسی لایق این مقام نیست وخدا باید عنایت خاصی داشته باشد همیشه از سر تواضع میگفتن که‌من لایق این مقام نیستم اما شوخی هایی هم در این مورد داشتند😊

دعای هردومان عاقبت بخیری وداشتن فرزندانی صالح بود که به خود خواسته آقا وحید قبل از جاری شدن عقد چند تا اعمال وجودداشت که هردومون انجام دادیم که یکیش هم خواندن نماز بود ودعای عاقبت بخیری

یکی از مهم ترین چیزی که هردوی ما خواسته بودیم زندگی بود که باعث رشد همدیگر شویم وزندگی شروع کنیم که مورد رضایت خدا وامام زمان (عج) باشد

وصالی:

12:در کارهای خانه کمکتان می کردند؟؟؟

مسافر:

بله کمک حالم بودن درسته که کلا ۳ماه بود که رفته بودیم خونه خودمون اما تو کل چیدن جهیزیه وکارای خونه باهم بودیم وبه کمک هم انجام میدادیم

وصالی:

13:سخت نبود برایتان در آغاز زندگی مشترک همسرتان را راهی میدان رزم کنید؟؟؟

مسافر:

سخت بودنش که خیلی سخت بود غیر قابل انکار هست اما اقا وحید در همان جلسه اول خواستگاری در مورد رفتن به سوریه با بنده صحبت کردن بنده هم باتوجه به عقایدی که داشتم مخالفت نکردم واقا وحید خیلی به این موضوع اشاره میکردن که از همسر آینده ام اینچنین انتظاری دارم که مانع رفتن من نشود...خیلی سخت بود خصوصا بعد اینکه این حرفها دیگر کم کم میبینی به واقعیت تبدیل می شوند وزمان سنجش ایمانت رسیده است وحرفهایی که نمیخواهی فقط شعار بماند و عشقت را حالا باید به این شکل نمایان بکنی

وصالی:

14:درچه روزی اعزام شدند؟ ؟؟

مسافر:

این میدان رزم یا برگشتن است یا برنگشتن و زندگی ابدی یافتن...ولی من همیشه بهشون میگفتم که شهادت رو در رکاب آقا امام زمان برایتان خواسته ام به

 این زودی ها که نه..😔

۱۵ مهرماه ۱۳۹۶ درست روز تولدشون

وصالی:

15:این اواخر قبل از شهادتشان رفتارشان یا صحبت هایشان عوض نشده بود؟؟

مسافر:

نه زیاد فقط اینکه برگه ماموریتشان آمد میگفتن که باورم نمیشود که من هم لایق این شدم که بروم برای همین حسی داشت وصف نشدنی اکثر دوستان وآشنایان را قبل از اعزامشان دید وحلالیت خواست ازشون ...اینکه بگویم با خود بنده رفتارش تغییر کرده بود خیر چون از همان روز اول در هر شرایطی حواسش بهم بود

وصالی:

16:از آخرین دیدارتان بگوئید؟؟؟

مسافر:

خیلی خوش اخلاق بودن وسعی داشتن با همه در هر شرایطی خوب باشن

آخرین دیدارمان در فرودگاه بود که قبل از رفتن ساکشان را آماده کردم بدو بدو برایش حرز امام جواد مینوشتم که بگذارم در ساکش..در فرودگاه نمیتوانستم جلوی گریه هایم را بگیرم اما اینهم نمیخواستم که خدایی نکرده با دیدن حال من سستی در تصمیمشان ایجاد شود😔وقتی هنوز در تهران بودن قبل رفتن به سوریه بهم پیام دادن که خانوم حلالم کن توی فرودگاه دیدم که چقدر اذیت شدی بخاطرم😔

وصالی:

17:بعد از اعزام با هم در تماس بودید؟؟؟

چند روز قبل از شهادتشان با هم صحبت کردید؟؟؟

مسافر:

بله چون من خیلی وابسته شان بودم حتی اینجا وقتی چنددیقه دیر تر به تلفنم پاسخ میدادن یا به خانه می امدن خیلی نگرانش میشدم برای همین قبل از رفتن ازش قول گرفتم که حتما هرروز بامن تماس بگیرن برای همین اکثرا هر روز تماس داشتن باهام در حد اینکه صداشو بشنوم وآروم بشم تا اینکه چهار روز قبل از شهادتشان باهم صحبت کردیم ودیگر بعد آن تلفن من صدایشان را نشنیدم😔 که زمان مجروحیتشون بود و در بیمارستان دمشق بستری بودن

وصالی:

18:چه کسی به شما خبر شهادتشان را داد؟؟؟

مسافر:

دوستانشان...

که به پدرم زنگ زده بودن وآمدند خانه پدرم

وصالی:

19:واکنش شما نسبت به خبر شهادت همسرتان چگونه بود؟؟؟

مسافر:

دوستان آقا وحیداز تماسی که گرفتند تا زمانی که بیایند منزل پدرم خدا میداند که من در چه حالی بودم چون اقا وحیدچتد روزی هم بود که تماس نگرفته بودند خیلی نگرانشان بودم اما همش به خودم تلقین میکردم که حتما برا کار دیگه ای میان چون خودشون اینطور گفته بودن برای پدرم ...حس میکردم که قلبم میخواد بزند بیرون😔😔تا وقتی که در را باز کردم ودوستان آقا وحید را دیدم همانجا فهمیدم که چی شده ولی همش میگفتم تورو خدا فقط بهم بگید که نفس داره وحیدم خودم تا آخر عمر پرستاریشو میکنم که با گریه هاشون فهمیدم که آقا وحید شهید شده قبلش بهم میگفتن ترکش خورده به پاشون اما...😔😔

وصالی:

20:از نحوه شهادتشان اطلاع دارید؟؟؟

اگر ممکن،برامون چگونگیش تعریف کنید.

مسافر:

بله ایشون در ماموریت بودن برای تعمیر توپ یا تانک مجبور میشن مسافتی رو طی کنن که موقع رفتن به ان محل دچار تله انفجاری میشن وروی مین میرن که به دلیل مجروحیتشون در بیمارستان بستری میشن وپای راست خودشون رو ازدست داده بودن وبعد سه روز در بیمارستان به شهادت میرسند..

در بوکمال سوریه این اتفاق براشون میوفته

وصالی:

21:چه روزی به شهادت رسیدند؟؟؟

مسافر:

۱۵ آبان ماه۱۳۹۶

در آستانه اربعین حسینی

وصالی:

22:شما روسری مشکی به سر نکردید هنگام استقبال از پیکر همسرتان و دسته گل با خود به همراه داشتید،توضیح میدید در این مورد؟؟؟

مسافر:

بله چون واقعا بنده به استقبال همسرم میرفتم که از چنین ماموریتی به این سربلندی باز گشتن برای همین اصلا دلم نمیومد که باید لباس مشکی به تن کنم

وصالی:

23:فکر می کردید در سن کم همسر شهید بشوید؟؟؟

مسافر:

نه اصلا حداقل تا زمان قبل از ماموریتشون ولی زمانی که در ماموریت بودن به این فکر میکردم که اگر وحیدم شهید بشه اگر اتفاقی براش بیدفته من چیکار میکنم😔چون آقا وحید بهم قول داده بودن که برمیگردن برا همین دلم یکم قرص بود اما باز خودم به خودم میگفتم هرچند کارشون تو خط مقدم نباشه اما ممکنه هر اتفاقی براشون بیوفته مسئله مسئله جنگه شوخی که نیس

وصالی:

24:از حضرت آقا درخواست کردید قبل از تدفین برایتان هدیه ای بفرستند،چه شد چنین درخواستی از ایشان کردید؟؟؟

مسافر:

زمانی که تشییع شهید حججی را از تلویزیون نشان میدادند منو اقا وحید در خانه تماشا میکردیم که من واقعا به آن همه صبوری همسر شهید هم غبطه میخوردم وهم اشک میرختم برای این فراق ودوری چون آن زمانها دیگر حرف رفتن اقا وحید به سوریه جدی شده بود واقا وحید به من گفتند که ببین همسرش چقدر صبور است خانوم..وعبای حضرت اقا را برای این شهید بزرگوار هدیه فرستاده بودن ودست همسرش بود که بگذارند بر مزارشهید که آقا وحید وقتی این صحنه را دیدن خیلی غبطه خوردند به حال شهید حججی وهمین اتفاق باعث شد که بنده قبل از تشییع یاد این خاطره بیوفتم ودرخواست کردیم که اگر می شود یک هدیه چفیه هم برای ما بفرستند تا من هم آرزوی همسرم را با این کار برآورده کنم که لطف بزرگی کردند در حق ما واین چفیه را فرستادند

وصالی:

25:شهید و

صیت نامه ای داشتند؟؟

اگر داشتند لطفا متن آن را برایمان ارسال کنید.

مسافر:

نخیر متاسفانه وصیت نامه ندارن

فقط یه پیامی رو برام فرستاده بودن از فرودگاه اگر خواستید اونو میتونم براتون بفرستم

وصالی:

بله چرا که نه

26:به عنوان همسر یک شهید دهه ۷۰ چه توصیه ای برایمان دارید؟؟؟

مسافر:

تو فرودگاه امام خمینی منتظر پروازش به دمشق بود باهم تو تلگرام حرف میزدیم که یهودیدم نوشت این فرودگاه پراز گناهه دلم بدجور گرفته یه سری جوونا دارن میرن واسه کی پر پر میشن 😔😔خیلی ناراحت بود از طرز نوشتن پیام هاش میشد این غم رو تو دلش حس کرد...به خاطر حجاب چقدر غصه میخورد همیشه همینطور بود اصلا طاقت اینهمه بی حجابی یا بد حجابی روتو جامعه نداشت البته که نه تنها برای حجاب که برای خیلی از مشکلات جامعه ناراحت میشد...بعد شهادتش یاد این حرفش افتادم اومدم دوباره پی ام هامون رو خوندم حسرت وداغی که این پیام تو دلم گذاشته وهرروز این داغ با دیدن بعضی از رفتارها و وضع نامناسب حجاب در جامعه بیشتر میشه وصف نشدنیه😔... عزیز منم خودش جزو جوونایی شد که پرپرشدن ورفتن و نذاشتن هیچ حروم زاده ای به خودش حق تجاوز به این خاک وناموسمون بده😔

باید بدونیم که این جوونها به خاطر دین ودفاع از خاک وناموس چه چیزهای گرانبهایی رو دادن که ما حالا تو آرامش باشیم قصدم از انتشار این پیام فقط وفقط شناسوندن بخشی از فکر ودغدغه تک تک این شهداهستش تا بدونیم که مدیون چه کسانی هستیم..ان شاءالله که این شهدا بحق خون پاکشون بهمون کمک کنن که بتونیم راهمون رو پیدا کنیم وبه سعادت وآرامش برسیم

همونطور که خودتون فرمودید این شهدا شهدای هم‌نسل خودمون هستن پس فک نکنیم که شهادت چیز غیر قابل دست یافتنیه اگر یه مقدار در زندگی این شهدا دقت داشته باشیم همشون با مراقبه واطاعت وحب ائمه به این مقام رسیدن پس ماهاهم میتونیم برسیم بهشون 

ان شاءالله که خداوند هم یاری کنه هممون رو برای رسیدن به شهادت وآماده کردن خودمون برای ظهور آقا امام زمان

وصالی:

27:مزار شهیدتان در کجا واقع شده است؟؟؟

مسافر:

درگلزار شهدای وادی رحمت تبریز قطعه مدافعان حرم

وصالی:

خواهرم از خدا براتون صبر بی نهایت طلب میکنیم 

اجرتون با عمه سادات

متشکرم از اینکه وقتتون رو در اختیارمون گذاشتید 

عذر میخوام که خیلی طول کشید 

سوال های دوستان هم جز سوالات بود 

حلال کنید 

التماس دعا 

یاعلی مدد

همدانی

سلام علیکم

بسیار ممنونیم از اینکه قبول زحمت فرمودید بابت برگزاری این جلسه معنویی تشریف اوردید.

اما سخنی با خادمین محترم این مجمع دارم و البته شخص خودم!

اگر به فرمایشات همراه و همسنگر شهید بزرگوار دقت کنیم می بینیم که ایشان در چند جمله جهاد رزمندگان محور مقاومت اسلامی را با جهاد عاشورا به زیبایی بهم گره می زنند .

رزمنده جوانی که سه ماه از ازداج خویش گذشته ندای هل من ناصر مولای خویش را با گوش دل می شنود و بی درنگ لبیک می گوید .این غیر از صحنه عاشورایی را می تواند تداعی کند؟

یا همسنگر بزرگوار شهید می فرماید : سختی زمانی نمایان می شود که می بینی حرف ها برای جهاد از حد صحبت خارج و به واقعیت تبدیل می شود! و دیگر شعار نیست و باید عملی شود . اینجاست که باید ایمانت را محک بزنی !!

حضرت اقا چه زیبا فرموند که خانواده های معظم شهدا برجستگان امت حال حاضر هستند .

اری این تصمیم گذشتن از عزیزترین .دارایی خود غیر از یک انسان کامل برنمی اید .

فرمایشات این خانواده های معظم را می شود روزها و ماه ها تفسیر و تشریح کرد.

پس ما به عنوان خدمت گذاران شهدا باید شاکر این توفیق الهی در حق خود باشیم .

ان شاالله شهدا در حق ما دعاگو باشند که در این راه ثابت قدم باشیم .

شادی روح پرفتوح شهدای اسلام الخصوص شهید فرهنگی صلواتی هدیه کنیم بر محمد و ال محمد

وصالی:

بزرگوار مجمع خادمین یکی از برنامه هاش برگزار ی نمایشگاه های نقاشی و عکس از شهدا در سراسر کشور هست ،لذا خواهشمندیم یک هدیه ویژه به نمایشگاه مجمع اهدا بفرمایید.

هدیه هم می تونه :

دستنوشته ای از شهید.

چفیه یا لباس 

عکس شهید با امضای خانواده شهید 

یا هر هدیه ای که مد نظر شماست 

با تشکر

۹۷/۰۵/۳۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
مجمع جهانی خادمین شهدا_ شاهد خبر گنجینه شهدای جهان اسلام

شهید وحید فرهنگی والا

مجمع جهانی وگنجینه شهدای جهان اسلام

مصاحبه

گنجینه شهدای جهان اسلام

نظرات  (۱)

سلام بیایید تبادل لینک کنیم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی